Thursday, June 30, 2005

سخنی با آقای درخشان


وقتی شنيدم که آرش سيگارچی و مجتبی سميعی نژاد به جرم توهين به مقدسات، تشويش اذهان عمومی، مصاحبه با رادیوهای بيگانه، توهين به رهبری، نشر اکاذيب و دهها جرم من درآوردی ديگر بازداشت شده اند و برای يکی 14 سال حبس بريدند و برای ديگری حکم ارتداد بافتند؛ وقتی که ماجرای دستگيری اميد معماريان و حنيف مزروعی و چند نفر ديگر را خواندم و شنيدم که تنها به صرف همکاری با سايت های وابسته به حزب مشارکت چه بلاهايي در زندان بر سرشان آمد؛ وقتی وبلاگهای ما را با ذره بين برای يافتن يک خط مدرک گناه زير و رو می کنند؛ وقتی جرآت نمی کنيم با اسم و مشخصات کامل، از اين و آن انتقاد کنيم و مجبوريم با درماندگی تمام دست به خودسانسوری مطلق - که بدترين درد هر وبلاگ نويسی است - بزنيم؛ وقتی از ترس زندان رفتن و حبس کشيدن و پرونده سازی و محروميت از حقوق مدنی و اجتماعی نمی توانيم حرف دلمان را بزنيم؛... چگونه باور کنم که تو به اين راحتی به وطنت سفر می کنی و با مشاور رئيس جمهور آزادانه هم صحبت می شوی و در انتخابات به آسودگی خيال شرکت می کنی و هی مدام از ستاد معين به دفتر روزنامه شرق سرک می کشی و در خيابان ها آزادانه قدم می زنی ، به راحتی در اجتماعات شرکت می کنی، در حالی که بيشترين توهين ها را به رهبری داشتی، بدترين طنزها را برای ائمه ساختی، با راديو و تلويزيون های مختلف همکلام شدی، مسئولين قضايي مملکت را آماج بيشترين انتقادها کردی، با سايت های مختلف خبری خارج از کشور همکاری داشتی و وقتی به خاطر نوشته هايت حتی وبلاگ انگليسی ات را نيز فيلتر کرده اند، چگونه باور کنم آقای درخشان که تو به اين راحتی به ايران بيايي و به اين راحتی هم بروی و حتی در بازجويي هم به قول خودت خيلی محترمانه با تو برخورد کرده باشند در حالی که باز به قول خودت نسخه پرينت شده از تمام صفحات و نوشته های وبلاگ در اختيارشان بوده؟، آقای درخشان، قطعا خبر شنيدن دستگيری تو - برای من وبلاگ نويس - و بازجويي و محاکمه و احيانا حکم حبس يا ارتداد يا اعدامت اصلا خوشايند نيست.اما به من حق بدهيد وقتی تمام اين معادلات را کنار هم می چينم از اين معمای پيچيده سر در نياورم! ه
مطلب فوق از وبلاگ دنیای یک ایرانی بود که من هم کاملاً با نظرش موافقم این قضیه خیلی بوداره فقط امیدوارم
جناب درخشان که البته مدت زیادیه که من ایشونو می شناسم جواب قانع کننده ای داشته باشه

Sunday, June 26, 2005

تبریک می گم

برخلاف احتمالات من آقای احمدی نژاد رییس جمهور شد من هم از صمیم قلب خدمت ایشون تبریک عرض می کنم
امیدوارم به قول هایی که دادن عمل کنند که می دونم می کنند
شاید خیلی از ماها در مورد ایشون اشتباه فکر کردیم و به شایعات دامن زدیم
ولی به هر حال سربلندی ایران آرزوی هر ایرانی است
زنده باد ایران
زنده باد احمدی نژاد

Monday, June 20, 2005

لینکهای روزانه

توقف انتشار روزنامه های اقبال و آفتاب يزد
احمدي نژاد در گفت و گو با شبكه خبر: بورس در حكم قمار بازي است و بايد بساط اين گونه كارها در كشور برچيده شود
دادسراي تهران اعلام كرد: با ارسال كنندگان پيام‌هاي غيرمجاز كوتاه مجرمانه به منظور تخريب كانديداها برخورد مي‌شود

Sunday, June 19, 2005

انتخابات و دور دوم

من هنوزم طرفدار معینم ولی این دفعه می گم رای ما احمدی نژاد
بالاخره انتخابات به دور دوم کشیده شد و آقای هاشمی و احمدی نژاد در دور دوم با هم رقابت می کنند
که به احتمال خیلی قوی با این تبلیغاتی که آقای هاشمی کرده ،ایشون بعد از رهبر مرد اول ایران خواهد بود
از نظر شم اقتصادی مرد قویی هست و همینطور تجربه ریاست جمهوری رو نیز داشته فقط امیدوارم روی حرفهاشون واستن و به درد دل جوونها همونطور که قبل از انتخابات گوش کردند و وعده وعیدهایی دادن بهش عمل کنند
ولی من بازم میگم زنده باد احمدی نژاد
خیلی حرفها پشت سر ایشون زده شده ولی حتی اگه همه حرفها هم درست باشه بازم میگم زنده باد احمدی نژاد
فقط همین حرفش واسه من کافیه که گفته می خواد به طبقات محروم جامعه رسیدگی کنه
من حاظرم به خاطر مردم کشورم تو گرمای تابستون حتی اگه شده گونی بپوشم ولی یه نفر از مردم کشورم شب سر گرسنه زمین نزاره
________________________________
فرود اضطراري هواپيماي آمريكايي در مهرآباد

Tuesday, June 14, 2005

مهدکودک

همیشه مهدکودک رو دوست داشتم فکر می کردم می تونم تو یه مهدکودک کار کنم
ولی دیروز که واسه گریم فانتزی بچه های یه مهدکودک رفتم مغزم سوت کشید
بچه های قدو نیم قد ریختن سرم بعضی هاشون خیلی تخس بودم بعضی هاشونم فقط گریه می کردم
با دوتا از دوستام بودم حدود70تا بچه رو گریم کردیم ولی پدرمون دراومد
از 2ظهر تا 8 بعدازظهر
ولی تجربه خوبی بود قبلاً هم کار گریم کرده بودم ولی نه به این تعداد

Sunday, June 12, 2005

هودر در ایران

خیلی جالبه هیچ فکر نمی کردم آقای حسین درخشان رو در ایران ببینم ! ه

Hossein derakhshan


رهبر اپوزیسیون وبلاگزیسیون جهان در انقلاب

عصر امروز در اعتراض به نقض حقوق زنان در قانون اساسی جلوی دانشگاه تهران تحصنی بر پابود. تحصنی که با حضور رهبر اپوزیسیون وبلاگزیسیون جهان رنگ و بوی دیگری یافت...

hossein derakhshan

Today afternoon there was a sanctuary for protesting to women rights in law in front of Tehtan's university

Friday, June 10, 2005

زنده باد ایران

iranian.JPG
عکس از پائیزآبی

Thursday, June 09, 2005

زنان در استاديوم آزادی

عکس از زن نوشت

Tuesday, June 07, 2005

شون پن، بازيگر هاليوود در نمازجمعه تهران

شون پن، بازيگر و کارگردان سرشناس آمريکايی و همسر سابق مدونا، خواننده موسيقی پاپ که به عنوان خبرنگار روزنامه سن فرانسيسکو کرانيکل برای تهيه گزارشی به ايران سفر کرده، در مراسم نماز جمعه تهران حضور داشت
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ايران اعلام کرده که هدف شون پن از حضور يافتن در محل نماز جمعه تهران، پوشش خبری نماز جمعه بوده است

شون پن
شون پن از منتقدان دولت جورج بوش و مخالف جنگ عراق است

آقای پن در همان نمازجمعه ای حضور يافته که امامت آن را احمد جنتی، به عهده داشته که در ابراز ديدگاههای بشدت بدبينانه نسبت به آثار سينمايی که با باورهای وی سازگاری ندارد مشهور است
منابع مختلف اعلام کرده اند که شون پن نه تنها برای پوشش خبری نمازجمعه تهران بلکه انعکاس اخبار انتخابات به ايران سفر کرده است
آقای پن که از منتقدان دولت جورج بوش و مخالف حضور نيروهای ائتلاف به فرماندهی آمريکا در عراق است در ماه نوامبر سال 2004 نيز به عراق رفته بود که پس از سفرش گزارش مفصلی را درباره زندگی در بغداد در روزنامه سن فرانسيسکو کرانيکل منتشر کرده است
شون پن، بازيگر فيلم هايی چون تلفات جنگ (Casualties of War) با موضوع مناقشه ويتنام که در آن خشونت سربازان آمريکايی به تصوير کشيده می شود، وضعيت عراق را به يک "جعبه باروت" تشبيه کرده بود
وی در گزارشش سرقت، قتل، آدم ربايی و تجاوز را "رويدادهايی روزمره" عراق توصيف کرد
آقای پن يک بار نيز پيش از شروع جنگ عراق در ماه دسامبر سال 2002 به عراق رفت
شون پن در سال 1985 با مدونا، خواننده پر آوازه موسيقی پاپ ازدواج کرد که اين ازدواج در سال 1989 به جدايی انجاميد
آقای پن در سال 2004 برای بازی در فيلم رود مرموز به جايزه اسکار دست يافت



منبع : بی بی سی