Tuesday, June 14, 2005

مهدکودک

همیشه مهدکودک رو دوست داشتم فکر می کردم می تونم تو یه مهدکودک کار کنم
ولی دیروز که واسه گریم فانتزی بچه های یه مهدکودک رفتم مغزم سوت کشید
بچه های قدو نیم قد ریختن سرم بعضی هاشون خیلی تخس بودم بعضی هاشونم فقط گریه می کردم
با دوتا از دوستام بودم حدود70تا بچه رو گریم کردیم ولی پدرمون دراومد
از 2ظهر تا 8 بعدازظهر
ولی تجربه خوبی بود قبلاً هم کار گریم کرده بودم ولی نه به این تعداد