...
دنیا را چه کسی عوض خواهد کرد؟
کسی می داند؟
هرچند که عوض شدن دنیا هم دردی را از من دوا نخواهد کرد
آنچه که می نشود آنم آرزوست
سورنا متولد شد
سورنا دنیایی برخاسته از واقعیتی مجازی
امروز روزی است که سورنا زاده شد ، سورنا در بطن مجازیت زندگی
و این منم زنی تنها در آستانه فصلی سرد...
امروز روزی است که چشمانم را باز کردم و به غربتی رسیدم که هرگز تصورش را نمی کردم
چرا خواب بودم ...
مرا ببخش که هرگز نرفتم که در فرصتی خط شکن باور زندگی را بفهمم
مرا ببخش
چرا خواب بودم
چرا ماشه را دیدم اما هراس نگاه نفس گیر آهو به چشمم نیامد
چرا آسمان دلم تیره شد ولی هرگز از خانه چشمانم اشکی نبارید
مرا ببخش...
چرا خواب بودم
چرا خواب ماندم و آنقدر لحظه ها زود گذشت
که جز دل سنگی من هیچ نماند
وحالا به سورنا می گویم: سورنا زندگی کن مثل تولدی دوباره مثل یک سورنای واقعی
و اینبار دنیا را خواهم گریست
...سورنا دنیایی برخاسته از واقعیتی مجازی